روز جدایی بحرین از مام میهن
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۳۴۱۷۴
به گزارش جام جم آنلاین، بحرین پیش از اسلام جزو قلمرو امپراتوری ایران بود و بعد از تسلط خلفای اموی و عباسی این منطقه به تصرف اعراب درآمد. از اوایل قرن هفتم هجری بود که بار دیگر بحرین ضمیمه خاک ایران شد. در قرون بعد با توجه به ضعف حاکمیت مرکزی در ایران و قدرت گرفتن بیگانگان در منطقه و همچنین وقوع جنگ جهانی اول حاکمیت ایران بر مناطق جنوبی کشور تضعیف شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شیخ محمد خلیفه آخرین حاکم ایرانی بحرین
در سال 1275 قمری بود که حکومت بحرین که آن زمان زیر نظر شیخ محمد بن خلیفه حاکم ایرانی بر این منطقه بود مورد تهدید قرار گرفت و او بلافاصله نماینده خود را به بوشهر فرستاد تا دولت ایران را در جریان ماوقع قرار دهد اما پاسخ روشنی دریافت نکرد و به همین واسطه انگلیسیها فرصت پیدا کردند و در همین سال با شیخ بحرین پیمانی را منعقد کردند. حکومت مرکزی ایران با این قول و قرارها احساس خطر کرد و تلاشهایی برای اعاده حاکمیت ایران بر این منطقه شروع شد. از جمله این اقدمات صدور فرمان حکمرانی برای مراد میرزا حسام السلطنه فاتح هرات در سال 1276 قمری بود. شیخ بحرین که اکنون حاکمیت خود را در معرض خطر میدید با نمایندگان ایران برخورد منعطفانهای را در پیش گرفت و حتی آمادگی خود را برای اطاعت از دولت ایران اعلام کرد و حتی قول داد که بیرق شیر و خورشید را در بحرین به اهتزار درآورد. متعاقب آن شیخ محمد نامهای برای ناصرالدین شاه نوشت و در آن تاکید کرد: اظهر من الشمس است که جزایر بحرین از عهد سلاطین سلف الیالآن از خاک املاک دولت علّیه بوده است و ایضاً مشایخ و اهالی آنجا در تحت اداره و حمایت دولت علّیه، مرفهالحال مشغول به خدمتگزاری دولت علّیه بودهاند. در این ایام قلیل که قصوری ظاهر شد از طرف ما بندگان نبوده بلکه از بابت عدم توجه اولیای دولت علّیه به این طرف بوده است.
انگلیسیها که تا پیش از این بحرین را لقمه آمادگی برای بسط نفوذ خود در منطقه میدیدند سریعا واکنش نشان دادند و از شیخ بحرین خواستند که پرچم انگلیس را در این منطقه برافرازد اما شیخ محمد این درخواست را رد و بر وابستگی خود به دولت ایران تاکید کرد. با توجه به واگذاری بحرین به حسام السلطنه او با توجه به جدیتی که داشت برای استقرار حاکمیت ایران در این منطهق کوشید و حتی سپاه به آن نقطه گیسل کرد و برای دلگرمی شیخ بحرین و خانواده اش مقرری تعیین کرد اما با توجه به تغییر ماموریت حسام السلطنه به خراسان و اعزام بهرام میرزا مویدالدوله به عنوان جانشین او شرایط آنگونه که انتظار میرفت مطابق میل حاکمیت مرکزی ایران پیش نرفت و این مساله با تشدید تحرکات انگلیسیها در خلیج فارس همزمان شد. از جمله اینکه چند کشتی شیخ بحرین که قصد تصرف قطیف را داشت از سوی انگلیسیها توقیف شد و از هر جهت شیخ محمد تحت فشار قرار گرفت و در نهایت مجبور شد که در سال 1277 قمری همان قول و قرارهای قبلی با انگلیسیها را تجدید کند. در ایران با نگرانی تحولات بحرین دنبال میشد و تلاشهای حکومت قاجار بعد از چند بار پیغام و پسغام به شیخ بحرین و انگلیسیها به ثمر نرسید. از این رو ناصرالدین شاه به فکر اقدام عملی افتاد و در اولین گام تدارک تشکیل نیروی دریایی را دید اما متاسفانه نتیجهای در پی نداشت. اقدام دیگر او تلاش برای مداخله دادن فرانسه به عنوان رقیب انگلیسیها در خلیج فارس بود که این کار هم به فرجامی نرسید. در طول دوران حکومت قاجاریه تلاش حکومت ایران در مواجهه با انگلیس برای حل مسالمت آمیز ماجرای بحرین و اثبات حاکمیت قطعی کشورمان بر این منطقه بود اما در با کارشکنیهای انگلیسیها و همچنین تعلل شیخ بحرین و برادرس علی به خلیفه این تلاش به سرانجام نرسید.
ادامه تلاش دیپلماتیک ایران در دوره پهلوی اول
این روند در دوره پهلوی اول هم ادامه پیدا کرد. ایران در دوره پهلوی اول، سیاست فعال تری را به نسبت قاجارها در خصوص مسائل خلیج فارس و تجدید حاکمیت ایران بر جزایر و بنادر آن در پیش گرفت و در این زمینه تیمورتاش بیش از دیگر دولتمردان نقش بیشتری داشت. اقدامات وی در جهت اعاده حاکمیت قطعی ایران در خلیج فارس در 1306 (1927 میلادی) آغاز شد و نهایتا به یک دوره مذاکرات فعال دیپلماتیک بین ایران و انگلیس منجر شد که تا سال 1932 ادامه یافت.
اعمال سیاست تثبیت حاکمیت قانونی ایران بر لنگرگاههای ورودی دریایی و رودخانهای ازجمله نخستین اقدامات دولت ایران برای اعاده حقوق بینالمللی از دست رفته خود بود. در سومین سال سلطنت پهلوی، طی دستورالعملی از سوی هیات وزیران به کلیه مقامات ایرانی در بنادر و جزایر خلیج فارس ابلاغ شد که از این پس هیچ کشتی خارجی بدون کسب مجوز، حق پهلوگیری در بنادر خلیج فارس را ندارد. این اقدام اگرچه در بدو امر با مخالفت وزارت امور خارجه انگلستان روبهرو شد، اما انگلیسیها چارهای جز پذیرش مذاکرات مستقیم با ایران نداشتند.
شرایط جدید، ایران را در موقعیت برتر قرار میداد و تیمورتاش با استفاده از این فرصت، ابتکارعمل را در دست گرفت و از همین رو، نهم اردیبهشت 1307 به سفیر بریتانیا اطمینان داد که گرچه نمیتواند در این مورد ضمانت کتبی ارائه کند، قول میدهد اقدامی در جهت تغییر وضع موجود انجام دهد.
در همین روزگاران، پیمان جده میان مقامات انگلیسی با عبدالعزیز بن سعود منعقد شد که طی آن انگلستان، تلویحا استقلال بحرین را به رسمیت میشناخت. در اعتراض به این اقدام، دولت ایران یادداشت اعتراضی به جامعه ملل و دولت بریتانیا تقدیم و مدارک تاریخی خود را دال بر حاکمیت بلاانقطاع ایران بر بحرین به مقامات کنسولی بریتانیا عرضه داشت. مقامات انگلیسی ادعای ایران را رد کرده، حاکمیت ایران را بر بحرین بین سالهای (1031 تا 1117 قمری) مورد تأیید قرار داده و پس از آن تاریخ، بحرین را سرزمینی عربی و متعلق به شیوخ آن ذکر کردند.
ایران برای اعاده حاکمیت تاریخیاش بر بحرین مصمم بود تا از تمامی ابزارهای لازم بهرهبرداری کند. همه سیاستمداران ایرانی و در رأس آنان، تیمورتاش تلاش میکردند تا با اتخاذ روشهای دیپلماتیک و اعمال فشار بر انگلستان، شرایط را به نفع ایران تغییر دهند. با این وصف این اقدامات به نتیجه کافی نرسید و موضوع بحران همچنان مثل یک کلاف سردرگم باقی ماند.
انفعال پهلوی دوم درباره بحرین
در دوره پهلوی دوم عمده تلاشهای دیپلماتیک مصروف مساله جزایر سه گانه شد. تقریبا از سال 1968 میلادی بود که مشخص شد محمدرضا پهلوی از ادعاهای سابق ایران مبنی بر مالکیت بحرین دست کشیده و در عین حال مصمم است که هر چه زودتر تکلیف جزایر سه گانه را مشخص کند. برابر با برخی از اسناد و مدارک، اگرچه نمایندگان سیاست خارجی ایران در دیدارهایی که با مقامات انگلیسی داشتند درباره حل مساله بحرین و حفظ حاکمیت بر جزایر سه گانه سخن میگفتند اما در عین حال وزارت خارجه انگلیس در این جلسات بر این نکته تاکید میکرد که اگر شاه با جدایی بیدردسر بحرین موافقت کند دست او را برای ماجرای جزایر سه گانه باز خواهند گذاشت.
در سال 1347 بود که محمدرضا شاه مذاکره برای همه پرسری برای استقلال بحرین را محتمل دانست. این موضوع در سفری که او به هند داشت اعلام شد و او پذیرفت که درباره تعیین تکیلیف بحرین از نظر جامعه بینالملل و همچنین انگلیس تمکین کند و بر جدایی استان چهارم از ایران رضایت دهد. او در یک مصاحبه مطبوعات در دهلی نو در تاریخ 4 ژانویه 1969 اعلام کرد که اگر مردم بحرین خواهان پیوستن به کشورم [ایران] نباشند ایران از ادعاهای سرزمینی اش نسبت به این جزیره خلیج فارس دست خواهد کشید. وی گفت چنانچه سیاست بینالمللی خواهان آن باشد، ایران نیز خواست مردم بحرین را میپذیرد. شاه تأکید کرد که ایران مخالف استفاده از زور برای حل مسأله ارضی بحرین است. وی در پاسخ به این سوأل که آیا او پیشنهاد انجام یک انتخابات عمومی یا رفراندومی در رابطه با کسب نظر مردم بحرین را دارد یا خیر پاسخ داد: من نمیخواهم دراین زمان وارد جزئیات مربوط به این سوال بشوم؛ ولی هر نوع وسیلهای که بتواند به یک روش رسمی و مورد پذیرش شما و ما و تمامی جهان نشانگر خواست مردم بحرین باشد، مطلوب خواهد بود. وی در ادامه پاسخ به سؤال فوق اشاره کرد که بحرین 150 سال پیش به وسیله انگلیس از ایران جدا شد و اکنون خودش در حال ترک خلیج فارس است، ولی انگلیس نمیتواند آنچه را که از ایران بازستانده بدون رضایت این کشور به طرف دیگری بدهد و در عین حال، ایران پس از خروج انگلستان در پی اشغال بحرین نخواهد بود، بنابراین چنین حالت و دورهای یک وضعیت غیر امنیتی ایجاد خواهد کرد.
این تصمیم البته در داخل با واکنشهای زیادی مواجه شد. در همین زمینه اسدالله علم از نزدیکان شاه در یاداشت روزانه خود در 21 فروردین 1349 مینویسد: پس از مسابقه فوتبال... در استادیوم امجدیه (ورزشگاه شهید شیرودی فعلی)، 30000 تماشاچی بلند شدند و با هم سرود ملی را خواندند و جشن و سرور تا سحر ادامه پیدا کرد. شاه شانس آورد که کسی از فرصت استفاده نکرد تا در مورد بحرین تظاهرات کند. موضوع اخیر به کلی از یادها رفته است.
در آن موقع سیاست رسانهای پهلوی درباره موضوع جدایی بحرین سکوت خبری بود. در نهایت در پی برگزاری همه پرسی فرمایشی، شورای امنیت سازمان ملل متحد، طی قطعنامه شماره 278، به تاریخ 21 اردیبهشت 1349ش / 11 مه 1970م، استقلال بحرین را به رسمیت شناخت. این قطعنامه در تاریخ 24 اردیبهشت 1349 با 187 رأی مثبت و چهار رای منفی (از کل 101 نماینده حاضر ) به تصویب مجلس شورای ملی رسید. مجلس سنا نیز در 28 اردیبهشت ماه آن را به اتفاق آراء (60 رأی کل نمایندگان ) تصویب کرد نمایندگان مخالف از سوی جناح پان ایرانیسم به رهبری محسن پزشکپور رهبری میشدند.
به این ترتیب، استان چهاردهم ایران برای همیشه از مام میهن جدا شد.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: انگلیس قاجار پهلوی محمدرضا شاه بحرین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۴۱۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعاهای مقام سابق موساد درباره جزئیات شبکه مالی مخفی ایران | ماجرای عجیب یک شرکت انگلیسی | ایران با دور زدن تحریمها ۸۰ میلیارد دلار ذخیره کرد!
به گزارش همشهری آنلاین، روزنامه تایمز اسرائیل نوشت: اودی لوی پس از ۳۵ سال فعالیت در اطلاعات اسرائیل در سال ۲۰۱۶ از سمت ریاست واحد جنگ اقتصادی موساد کنار رفت. وی دههها را صرف تحقیق در مورد جریانهای پولی کرده که امکان بقای دشمنان اسرائیل به ویژه حماس، حزبالله و ایران را فراهم میکند.
لوی گفت: تلآویو باید از ائتلافی که برای دفع حمله مستقیم اخیر تهران به اسرائیل گردهم آمده، استفاده کند تا جریان پول جهانی را که شاهرگ حیات ایران است و اجازه دور زدن تحریمهای آمریکا را میدهد، متوقف کند.
تایمز اسرائیل میافزاید: در شب بین ۱۳ و ۱۴ آوریل (۲۵ و ۲۶ فروردین)، ایران در یک حمله بیسابقه، در پاسخ به حمله ادعایی اسرائیل به سوریه، صدها موشک بالستیک و کروز را در کنار صدها پهپاد به اسرائیل شلیک کرد.
لوی خاطرنشان کرد: در آن شب اتفاق جدیدی در خاورمیانه و جهان رخ داد. ما ائتلاف جدیدی داریم که شامل عربستان، امارات، بحرین، اردن، اسرائیل، آمریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیاست و اینها دقیقاً همان بازیگرانی هستند که اگر بخواهیم به یک نتیجه استراتژیک در برابر ایران برسیم، نه فقط برای تنبیه آن، بلکه برای تغییر وضعیت خاورمیانه با اعمال جنگ. اعضای ائتلاف ضدایرانی باید با اسرائیل همکاری کنند تا شبکه مالی ایران را از بین ببرد.
به نوشته تایمز اسرائیل، ایده اعمال جنگ اقتصادی علیه تهران البته جدید نیست. جمهوری اسلامی از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ تحت تحریمها قرار داشت و با آغاز برنامه هستهای تهران در دهه ۲۰۰۰ تشدید شد.
لوی گفت: ایرانیها برای سالها، تحت هماهنگی قاسم سلیمانی، زیرساختهای باورنکردنی برای دور زدن تحریمها ایجاد کردند و قادر به انتقال پول در سراسر جهان برای ادامه تأمین مالی تمام زیرساختهای خارجی در سراسر خاورمیانه و پروژه هستهای خود شدند. تحریمها علیه ایران تا حد زیادی بیاثر بوده است.
وی با بیان اینکه بسیاری از کشورهای جهان احساس کردند که تحریمهای آمریکا انگیزه سیاسی دارد، خاطرنشان کرد: علاوه بر این، کشورهای اروپایی احساس کردند که تحت فشار زیادی در تجارت با ایران قرار گرفتهاند و حتی مجازات میشوند، در حالی که آمریکا هیچ تحریمی را علیه سایر کشورهایی که منافعی مانند قطر دارند، اعمال نمیکند.
تایمز اسرائیل نوشت: طبق گزارشها، ایران به طور فزایندهای در دور زدن تحریمهای اعمالشده بر صادرات نفت مهارت یافته و موفق شده است. در جلسه استماع کنگره آمریکا در ماه دسامبر گذشته، کلر یونگمن رئیس ستاد متحد علیه ایران هستهای (UANI)، فاش کرد که تهران درآمد نفتی خود را از سال ۲۰۲۰ چهار برابر کرده است از سال ۲۰۲۱ توانسته بالغ بر ۸۰میلیارد دلار درآمد نفتی پسانداز کند. یونگمن خاطرنشان کرده بود که چین، بزرگترین خریدار غیرقانونی نفت ایران است. نفت بیشتر از طریق «ناوگان اشباح» متشکل از کشتیهایی که ایران با ترفندهای خود آنها را غیرقابل ردیابی میکند، صادر میشود. این ناوگان، متشکل از حدود ۳۰۰ نفتکش خارجی و دارای پرچم خارجی است.
به نظر میرسد چین نقش برجستهای در کمک و حمایت از جمهوری اسلامی در دور زدن تحریمها ایفا کند و این کار را فقط از طریق خرید نفت انجام نمیدهد. رسانههای اپوزیسیون ایران از قراردادهای پرسود مخابراتی بین تهران و پکن رونمایی کردهاند.
از سوی دیگر پروژه ویکیران نیز صدها هزار سند افشاشده از سازمانها و صنایع دولتی ایران را جمعآوری و منتشر کرده که شبکه انتقال پول ساختهشده توسط ایران را افشا میکند؛ اینکه چگونه ایرانیها پول را از بانک مرکزی به صرافیها در ایران منتقل میکنند و از آنجا تحت پوشش شرکتهای چینی، هنگکنگی یا کشورهای دیگر، حسابهای بانکی در چین باز میکنند و سپس پول را از آنجا به ویژه به امارات منتقل میکنند. همه اینها با همکاری کامل سیستم بانکی در کشورهای غربی، حتی در ایالاتمتحده اتفاق میافتد.
کارشناس سابق موساد افزود: در همه این سالها، پول به صورت آزادانه و بدون مزاحمت به ایران منتقل و استفاده شده است. شبکه مالی مخفی ایران برای سالها یک راز آشکار بوده، افزود: گزارشهای اخیر نشان میدهد که حتی مبالغ هنگفتی نیز از طریق مؤسسات مالی غربی برای ایران ترانزیت شده است.
فایننشالتایمز فوریه گزارش داد که ۲ بانک بزرگ لویدز و سانتاندر در انگلیس، حسابهایی را در اختیار برخی شرکتهای بریتانیایی قرار دادهاند. این شرکتها به طور مخفیانه متعلق به شرکت بازرگانی پتروشیمی (PCC) بودند؛ شرکت ایرانی که آمریکا آن را به جمعآوری صدها میلیون دلار برای سپاه متهم کرده است.
شرکت مذکور، از شرکتهای مستقر در بریتانیا برای انتقال پول از شرکتهایی که در چین و در ابتدای این زنجیره انتقال پول قرار داشتند، استفاده میکرد.
به نوشته تایمز اسرائیل، همین واقعیت که یک شرکت متعلق به جمهوری اسلامی توانسته آزادانه در لندن، یعنی در قلب سیستم مالی جهان فعالیت کند، برای لوی گیجکننده است.